چرا یادم نبود یکشنبه ۱۴ام امتحان فنی حرفه ای دارم و بلیط برگشتو برا امروز گرفتم؟؟؟؟
نابود و خسته و استرسیم صدتا قرص معده خوردم اما بازم حالت تهوع و سنگینی معده دارم ...
خداااا خسته شدم ازین حجم دغدغه و پریشون احوالی ☹️
اگه ساعت برنارد دستتون اومد یه ساعت به من قرضش بدین برگردم به گذشته
اول پدرم رو ببینم و مادربزرگ و پدربزرگم
و بعد جوانی مادرم را بغل کنم
و کودکی هایمان را
و سپس به اون لحظه های شیرینی که عشق را از زبان دیگری میشنیدم خیره شوم
و دوباره برگردم به این شب تاریک تا بخوابم و دیگر خواب نبینم.
سلام ممنون
آره درسته توقف داشت فقط البته که با تکیه بر این نظریه که میگن آرزو بر جوانان عیب نیست
حالا که آرزوی توقف زمان هست
من آرزوی برگشت به چند لحظه هم دارم
یه وقتایی فکر میکنیم محال هست ولی ذهن ما خیلی قدرتش بیشتر از اونچه که فکرش میکنیم محدودیت ها رو کنار میزنه.
یه بار یه نفر که کارای بزرگ (مقیاس خیلی بزرگ) میکرد و منفور خیلیا بود و خیلی‌ها در لحظه تلاش می‌کردن زیرآبشو بزنن، برگشت بهم گفت می‌دونی چطوری دووم آوردم؟ گفتم چطور؟
گفت: «هر بار که یه اشتباه می‌کنم هر چقدر بزرگ یا کوچیک که باشه به خودم میگم، من اشتباه‌های بزرگ‌تر از این کردم و گندای بزرگ‌تری به بار آوردم این که پیش اونا چیزی نیست!»
و چقدر تکنیک خوبیه. من چند ساله دارم با این تکنیک جلو میرم و اشتباهات روزمره‌ام رو به تمسخر می‌گیرم و بهشون پوزخند می‌زنم و الحق که حس خوبی داره و از همه مهم‌تر این که دیگه به حرص خوردن و غصه خوردن نمی‌افتم و دلم رو محکم و قرص می‌کنه...