دنیای موازی من

دنیای موازی من

میروم خسته ...

یه سری ادما خیلی زرنگن حساب شده کار میکنن تو اصلا متوجه نمیشی چیزایی که کنار هم بسادگی میچینن قراره در اینده چه زلزله مهیبی ایجاد کنه ... ظاهرا ساده ان و چیزایی که براشون پیش میاد قضا قدر و اینا مجبورن در مقابل قضاقدر خودشونو حفظ کنن، اما؛ به خودت میای میبینی قضاقدری درکار نیست چیدمانشونه ... مهارت عجیبیه ... 

میروم خسته و افسرده و زار ... سوی منزلگه ویرانه خویش

بخدا میبرم از شهر شما ... دل شوریده و دیوانه خویش

میبرم تا ز تو دورش سازم ... ز تو ای جلوه امید محال

میبرم زنده به گورش سازم ... تا ازین پس نکند یاد وصال

.

.

.

‌سخته خیلی ...

  • غزال !!

نظرات  (۳)

نبینم غزال را در بند و سختی

پاسخ:
مرسی نگرانمید خیلی ارزشمنده برام🩷🩷🩷

من که همیشه بهت گفتم. هر موقع نیاز بود میتونی همه جوره رو من حساب باز کنی 🌹

پاسخ:
بله میدونم مرسی

زنگ زدم حالتو بپرسم گوشیت خاموشه. کجایی؟

پاسخ:
خونه
ممنون
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی