یادگاری های مبهم
- دوشنبه, ۶ اسفند ۱۴۰۳، ۱۲:۱۱ ب.ظ
از بچگیم تا حالا از هرکی یادگاری گرفتمو حداقل یک موردشو (از هر فرد) نگه داشتم میخواست شیٕ قیمتی باشه یا یک نوشته، حتی گل خشک از پارک چیده شده ...
دفتر خاطرات قدیمیمو اوردم دیدم لاش کلی ازین یادگاریاس
یه تیکه کاغذ کجو کوله که یه نقاشی کودکانه روشه (بچه دوست مامانم برا تولد پارسالم بهم کادو داده)
یه عکس که یه خبرنگار سال ۸۹ تو اردو جنوب دم اروندرود یواشکی ازم گرفته و همون موقع ظاهرش کردو بهم داد
یه عکس دو نفره از خودمو همسر سابقم تو یه مهمونی که دوست عکاسم بهم کادوش داد
یه سری نوشته یادگاری
یه قلک پنج سانتی چینی که احتمالا زوری یادگاری گرفتمش یادم نیست از کی
یه شاخه گل کوچیک خشکیده که نمیدونم کی داده
کلی پول نقد یادگاری!! از دویست تومنی بگیر که عیدی سیدی بوده که دوسم داشت تا تراول صد تومنی ... حتی اسکناس ده تومنی هم هست ده تا تک تومنی!!!
دو تا ده هزار تومنی دارم که کادوی بابام سر عروسی سابقم بوده حالا چرا نگهش داشتم؟ چون بابام عاشق ترتیب اعداد و ارتباط اعداده خیلیم باسلیقس منم عاشق ارتباط اعدادو وقایعم ... رفته بانک صد تا اسکناس ده هزار تومنی از عدد ۰۱ تا ۱۰۰ به ترتیب گرفته و گذاشته تو پاکت ... سال ۹۲, حتی پاکتشم نگه داشتم مامانم با خط قشنگش نوشته دخترم بهت تبریک میگم... بنظرم کلی ذوق پشتش بوده و من نگه داشتم
لیست برنامه ریزی خرید جهیزیم ... چون کلی خاطره خوش و ذوق بوده
لیست برنامه ریزی خونه تکونی شب عید فلان سال، چون اهمال کاریو بیش فعالی داشتم مجبور بودم برای هرچیز برنامه بچینمو مغزمو گول بزنم ... همه اینا هم سختی پشتش بوده هم خوشی (از خونه تکونی متنفرم اگه خودم بخام انجام بدم)
یه جعبه قدیمی بانمک که تو ۱۳ سالگی از اصفهان خریدم ادا جعبه قدیمی باشه اما فیک بود! الان اما فیک نیست و واقعا قدیمیه
یه پاکن خرسی مینیمال یک سانتی که بغل دستی محبوبم بهم یادگاری داد یه خودکار شکل دلفینم از مکه برام اورد
یه دفتر خاطرات خاص
تابلو، گلدون، کلی عروسک، طلا، وسیله خونه، وسیله دیجیتال مث موبایل یا هدست یا واچ، رز جاوید، زیورالات بدل، لباس، کفش و خیلی چیزای دیگه
حتی اولین عروس هلندیمم یادگاریه یادگاری از اولین خونه ای که مستقل شدم از خانواده و اومد لب پنجرم نشست و شد اولین حیوون خونگیم ...
میدونین چی جالبه؟ اینکه نود درصد اون ادما و حتی خاطراتشون تو زندگیم نیستن اما یادگاریاشون هست و من هیچوقت دور نمیندازم چیزیو که بخشی از زندگیم بوده حتی یک لحظه ...
مگه به مرور زمان خودشون بخوان برن مثل مرگ، گم شدن، خراب شدن و دزدیده شدن !!
- ۰۳/۱۲/۰۶
منم بهت یادگاری دادم... یک تابلو آبرنگ که روش یک دختر و پسر کنار هم نشسته بودن :) انشاءالله که داریش :)