این لحظه جز لحظاتیه که حس میکنم تو دنیای موازی زندگیم زندگی میکنم
بین سه تا مرد نشستم یکیشون روحانیه یکیشون سرهنگه اون یکی فرهیخته علمی ورشکسته!
سه تایی دارن باهم شعر مینویسن خیلی جدی!
منم نشستم رو مبل دارم قلیون میکشمو با تعجب هی فکر میکنم من چرا اینجام!!!
واقعا زندگی عجیب شده ...